بسم اللّه الرحمن الرحیم

 اهمیّت حضور قلب1

 

رغبت ورهبت

پایه واساس حضورقلب درعبادات صفات برجسته رغبت ورهبت است واژه«رغبت» به معنای رغبت ومیل شدیداست، و«رهبت»به معنای ترسیدن است. وراهب نیز ازهمین مادّه است.رغبت ورهبت باهم درقلبی جمع نمی گردد که باآنها عبادت واطاعت خداوندشود مگرخداوند بهشت را برآن بنده واجب گرداند.

حضرت جعفربن محمدالصّادق علیهماالسلام-می فرماید:

« لاتَجْتَمِعُ الرَّغْبَهُ وَالرَّهْبَهُ فِی قَلْبِ اِلَّا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّهُ فَاِذا صَلَّیْتَ فَاَقْبِلْ بِقَلْبِکَ عَلَی الله عَزَّوجَلَّ فَاِنَّهُ لَیْسَ مِنْ عَبْدٍمُؤْمِنٍ یُقْبِلُ بِقَلْبِهِ عَلَی اللهِ عَزَّوَجَلَ فی صَلاتِهِ وَدُعائِهِ اِلَّا اَقْبَلَ اللهُ عَزَّوَجَلّ عَلَیْهِ بِقُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ اِلَیْهِ وَاَیَّدَهُ مَعَ مَوَدَّتِهِمْ اِیّاهُ بِالْجَنَّهِ»2

درقلب مؤمن رغبت به ثواب ورضوان الهی وترس ازعقوبت وعذاب خداوندقهّار، اجتماع نمی کند، مگرخداوند بهشت را براو واجب می گرداند. پس هرگاه به نماز ایستادی با تمام وجودت به خدا روکن ومتوجه او باش؛ زیراهیچ بندة مؤمن درنماز ودعایش باتمام وجود وحضورقلبی به خدا متوجه نمی گردد، مگر خداوند عزّوجل با قلوب همه مؤمنین به او رومی آورد واستقبالش می کند، وخداوند وآن مؤمن نمازگزار رابه دوستی آن مؤمنین برای دخول به بهشت تأییدمی نماید، وبهشتی خواهدشد.

 

عقرب دست وزیر راگزیده و اوسخنش را باشاه قطع نکرد!

درکتاب مکارم الاخلاق آمده، وزیری از وزرای سلف روزی در برابر پادشاه ایستاده بود. پادشاه با اوسخن می گفت. کژدمی، که درآستین وزیر پنهان شده بود، درآن حال دست وزیر را گزیده وازبسیاری نیش وزهربازویش رامجروح کرده بود.

وزیر هیچ التفات نکرد، وبا پادشاه همچنان سخن می گفت: وقتی از سخن فارغ شد. ومرخّص گردید وبه خانه مراجعت نمود دربسترافتاده وبه معالجه پرداخت. دو سه روزی که گذشت، شاه ازاحوال وزیر استفسار نمود. گفتند: گرفتارزهر کژدم است. آن روز که درخدمت شاه ایستاده بودوسخن می گفت،‌ کژدمی درآستین داشته واو رامسموم نمود، واظهار او رادرخدمت پادشاه خلاف ادب دانسته ویا اینکه ازمهابت سلطان وغلبه سطوت، اَلَمْ سمّ رااحساس ننموده، ویا به احترام سخن با پادشاه درد راتحمّل کرد.

حال انصاف بدهید، هرگاه کسی درحضورپادشاه چنین باادب باشد، واُبهّت او، وزیر راازخودبی خود نماید، به حدّی که احساس درد نکند، بااینکه درحقیقت شاه مشتی استخوان بیش نیست، پس چرا مادرمقابل سلطان السلاطین خداوندعالم چنین نیستیم؟ وبا کوچک ترین صدْفه واتّفاقی،‌ درپیشگاه خداوند دست ازنمازبرداشته وبه سوئی می گریزیم. آیا این است خضوع وحضورقلب در پیشگاه خداوندبزرگ، که خالق همه قدرتها ونیروها وزمین وآسمان است. بنابراین، خودرا ازهمه چیز فارغ نماییم ودرنماز به چیزی جز او نیندیشیم!! .

 

هنگام نماز ازدنیا ومافیها مأیوس باش

امام برحق ناطق حضرت جعفرصادق-علیه السلام- می فرماید:

«اِذَا اسْتَقْبَلْتَ الْقِبْلَهَ فَآیِسْ مِنَ الدُّنْیا وَمافیها وَالْخَلْقِ وَما هُمْ فیهِ وَاذْکُرْ وُقُوفَکَ بَیْنَ یَدَیْهِ یَوْمَ تَبْلُو کُلُ نَفْسٍ ما اَسْلَفَتْ»3.

          وقتی روبه قبله کردی(وبه نمازایستادی)پس از دنیا وآنچه درآن است وازخلایق وآنچه که دردست آنهاست مأيوس باش. ویادکن وقوف وایستادنت رادرمحضر پروردگار، درآن روزی که هرکس آنچه ازپیش فرستاده است می بیند.

 

پیدا کردن گمشده هنگام نماز منافی با حضورقلب است

درتفسیرآمده: ابوالعباس جوالقی، روزی جوالی به کسی داد، وفراموش کردکه به چه کسی داده است. چندان که اندیشید یادش نیامد. روزی به نمازایستاده بود،‌ یادش آمدکه جوالش رابه چه کسی داده. به دکّان رفت وبه شاگردش گفت: ای فلان! یادم آمد که جوال را به چه کسی داده ام. اورابه فلان کس داده ام شاگردش گفت: چگونه یادت آمد؟ ابوالعباس گفت: درنمازیادم آمد. شاگردگفت: ای استاد به نمازخواندن مشغول بودی به جوال جستن؟ ابوالعباس متوجه کاربدش شد ودکّان رارها کردوبه طلب علم رفت. چندان علم بیاموخت تا مفسّرقرآن شد4.

هنگام نماز، حواسّ نمازگزار ازتشتّت وپراکندگی بایدجمع گردد، وازبسط وگستردگی بدرآید وبه یک چیز خلاصه گردد. بلی، بایداین قلب رامتوجه به یک چیز نمودوآن محبوب بایدفقط خداباشدوبس، که اگر ازخدا غافل گرددبه ناچار خشوع وحضورقلب اوبرای غیرخداوند خلاصه می گردد.

 

به کیفیتی عبادت کن، مثل اینکه خدا رامی بینی:

جناب ابوذر، صحابی گرامی پیامبراسلام، وقتی درمسجد، پیامبرو\-صلّي الله علیهما وآلهما الطیبین الطاهرین- راتنهایافت، ازپیامبرتقاضای موعظه نمود. آن حضرت چنین فرمود: ای ابوذر!‌ تو درنزدما محترم واز اهل بیت مایی، ومن اینک ترا وصیّتی می نمایم، آن راحفظ کن چون که این وصیّت جامع همه راههای خیر وسعادت است. واگرآن رابه کاربندی تورا کفایت کند.

سپس پیامبرفرمود: ای اَباذَرْ ! خداراچنان پرستش کن که گویا اورا می بینی، واگرتو اورا نمی بینی، او تورا می بیند. بدان که قدم اوّل عبادت آفریدگار، شناسایی اوست. وخداونداوّل وقبل ازهرچیز است که هیچ چیزپیش ازاو نبوده، .فرداست که دوّم برای اونمی باشد، وباقی است که انتهاوآخری برای او تصوّرنمی رود. اوبه وجودآورنده آسمانها وزمین وآنچه درآنهاست می باشد، اوخداوند لطیف وخبیر است وبرهمه کارها توانا وآگاه است. آنگاه پیامبر-صلّي الله علیه وآله وسلّم- می افزاید، سپس ایمان به من است. واقراربه این که خداوند متعال مرا به سوی همه مردم جهان فرستاده تابشیر، نذیر، دعوت کننده به سوی او وچراغی پرفروغ ونوربخش باشم. وبعد ازآن دوستی اهل بیت من است که خداوند هرنوع آلودگی وگناه واخلاق زشت، ولغزش واشتباه را ازایشان دورساخته وبرده است5.

بنابراین، قدم اول عبادت خداشناسی، وسپس ایمان به پیامبر وبعد ازآن دوستی اهل بیت گرامی اش -علیهم صلواةالمصلّین-می باشد.

 

 

 

(1)   نمازازدیدگاه قرآن وحدیث

(2)   من لایحضره الفقیه، ج1، ص209

(3)   صلاة الخاشعین، ص95

(4)   تفسیر ابوالفتوح رازی، ج8، ص123

(5)   مکارم الاخلاق، ج2 ،ص458

 

  

 

 

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








برچسب ها :